loading...
تفریحی سرگرمی
مرادی کیا بازدید : 49 چهارشنبه 03 خرداد 1391 نظرات (0)
بخوانیم و اگر شد عمل کنیم

۱) اگر اولش به فکر آخرش نباشی آخرش به فکر اولش می افتی

۲) لذتی که در فراغ هست در وصال نیست چون در فراغ شوق وصال هست و در وصال بیم فراغ

۳) آغاز کسی باش که پایان تو باشد

۴) پرستویی که به فکر مهاجرت هست از ویرانی آشیانه نمی هراسد

۵) کمی سبکسری لازم است تا از زندگی لذت ببری و کمی شعـــور، تا مشکلی برایت پیش نیاید

۶) دوست واقعی کسی است که اگر ساعتها در کنار او ساکت بشینی و صحبتی بین تان ردوبدل

نشه بعد از خداحافظی احساس کنی که ساعتها باهاش درد و دل کردی

۷) چون می گذرد غمی نیست

۸) انسان باید سعی کند در زندگی چیزهایی که دوست دارد را بدست آورد ، و گرنه مجبور میشود چیزهایی را که بدست آورده است دوست بدارد

۹) فرصتها در سختی ها بوجود می آیند بدون جاذبه، پرواز معنی ندارد

۱۰) کاش میشد سرنوشت را از سرِِ نوشت

۱۱) برای تمام دردها دو علاج وجود دارد گذر زمان وسکوت

۱۲) اگر شیر درنده ای در برابرت باشد بهتر است از اینکه سگ خائنی پشت سرت باشد

۱۳) همیشه از سکوت چگونه فریاد زدن رو بیاموز

۱۴) مورد اعتماد بودن بهتر از دوست داشتنی بودن است

۱۵) با یه چوب کبریت میشه هزاران درخت رو سوزوند و از یه درخت هزاران چوب کبریت به وجود می آید

۱۶) محبت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمیدارد

۱۷) هر چیزی که تو را نکشد مطمئناً قوی ترت میکند

۱۸) این جهان پر از صدای پای مردمی است که همان طور که تو را می بوسند طناب دار تو را می بافند

۱۹) آنکه می گرید یک درد دارد و آنکه می خندد هزار و یک درد

۲۰) گذشت زندگی یک چیز را بارها ثابت می کند و آن این است که گاهی احمق ها درست میگویند

۲۱) هر انسان بیشتر از آنکه از دشمنان خود ضربه ببیند از دوستان نادان خود میبیند

۲۲) چرا همیشه بدنبال این هستیم که بدانیم چرا گل خار دارد؟ بیایید گاهی بدنبال آن باشیم که بدانیم چرا خار گل دارد؟

۲۳) خدایا! چگونه زیستن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت

۲۴) جامعه مثل آب نمک است شنا کردن در آن بد نیست اما بلعش وحشتناک است

۲۵) دو تراژدی دردناک در زندگی وجود دارد : یکی اینکه در عشقت ناکام شوی و دیگر اینکه به وصال عشقت برسی

۲۶) چه فکر کنی می توانی و چه فکر کنی نمی توانی ، درست فکر میکنی

۲۷) اگر مردم را به حال خود گذاشتی تو را به حال خود خواهند گذاشت

۲۸) در نمک باید چیز غیب و مقدسی وجود داشته باشد چیزی که هم در اشک و هم در دریاست

۲۹) من هرگز نمی نالم...قرنها نالیدن بس است...میخواهم فریاد بزنم...!اگر نتوانستم سکوت میکنم

۳۰) بادها می وزند، عده ای در مقابل آن دیوار می سازند و تعدادی آسیاب به پا می کنند

۳۱) پریدن کار دل است و قدم زندن کار عقل، اگر لذت جهان خواهی با دل همسفر شو و اگر مقصد خواهی آهسته رو

۳۲) زندگی همانند هنر نقاشی کردن است با مداد مشکی ولی بدون پاک کن

۳۳) زندگی درس حساب است، خوبیها را جمع، بدیها را کم ، خوشی ها را ضرب و شادیها را تقسیم کنیم

۳۴) زندگی نکن برای مردن، بمیر برای زندگی کردن

۳۵) زندگی تفریح است میان تولد و مرگ

۳۶) خشم با دیوانگی آغاز میشود و با پشیمانی پایان میپذیرد

۳۷) آزادی تنها ارزش جاودانه تاریخ است

۳۸) مسیر را به خاطر بسپار که مقصد همان مسیر است

۳۹) با خودت صادق باش و نگران آنچه دیگران درباره ات فکر می کنند نباش . تعریفی را که آنها از تو دارند نپذیر ، خود ، خودت را تعریف کن

۴۰) دنیا از آن کسی است که برای تصاحب آن با خوش خلقی و ثبات قدم گام برمیدارد

مرادی کیا بازدید : 52 چهارشنبه 03 خرداد 1391 نظرات (2)
بخوانیم و اگر شد عمل کنیم

۱) اگر اولش به فکر آخرش نباشی آخرش به فکر اولش می افتی

۲) لذتی که در فراغ هست در وصال نیست چون در فراغ شوق وصال هست و در وصال بیم فراغ

۳) آغاز کسی باش که پایان تو باشد

۴) پرستویی که به فکر مهاجرت هست از ویرانی آشیانه نمی هراسد

۵) کمی سبکسری لازم است تا از زندگی لذت ببری و کمی شعـــور، تا مشکلی برایت پیش نیاید

۶) دوست واقعی کسی است که اگر ساعتها در کنار او ساکت بشینی و صحبتی بین تان ردوبدل

نشه بعد از خداحافظی احساس کنی که ساعتها باهاش درد و دل کردی

۷) چون می گذرد غمی نیست

۸) انسان باید سعی کند در زندگی چیزهایی که دوست دارد را بدست آورد ، و گرنه مجبور میشود چیزهایی را که بدست آورده است دوست بدارد

۹) فرصتها در سختی ها بوجود می آیند بدون جاذبه، پرواز معنی ندارد

۱۰) کاش میشد سرنوشت را از سرِِ نوشت

۱۱) برای تمام دردها دو علاج وجود دارد گذر زمان وسکوت

۱۲) اگر شیر درنده ای در برابرت باشد بهتر است از اینکه سگ خائنی پشت سرت باشد

۱۳) همیشه از سکوت چگونه فریاد زدن رو بیاموز

۱۴) مورد اعتماد بودن بهتر از دوست داشتنی بودن است

۱۵) با یه چوب کبریت میشه هزاران درخت رو سوزوند و از یه درخت هزاران چوب کبریت به وجود می آید

۱۶) محبت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمیدارد

۱۷) هر چیزی که تو را نکشد مطمئناً قوی ترت میکند

۱۸) این جهان پر از صدای پای مردمی است که همان طور که تو را می بوسند طناب دار تو را می بافند

۱۹) آنکه می گرید یک درد دارد و آنکه می خندد هزار و یک درد

۲۰) گذشت زندگی یک چیز را بارها ثابت می کند و آن این است که گاهی احمق ها درست میگویند

۲۱) هر انسان بیشتر از آنکه از دشمنان خود ضربه ببیند از دوستان نادان خود میبیند

۲۲) چرا همیشه بدنبال این هستیم که بدانیم چرا گل خار دارد؟ بیایید گاهی بدنبال آن باشیم که بدانیم چرا خار گل دارد؟

۲۳) خدایا! چگونه زیستن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت

۲۴) جامعه مثل آب نمک است شنا کردن در آن بد نیست اما بلعش وحشتناک است

۲۵) دو تراژدی دردناک در زندگی وجود دارد : یکی اینکه در عشقت ناکام شوی و دیگر اینکه به وصال عشقت برسی

۲۶) چه فکر کنی می توانی و چه فکر کنی نمی توانی ، درست فکر میکنی

۲۷) اگر مردم را به حال خود گذاشتی تو را به حال خود خواهند گذاشت

۲۸) در نمک باید چیز غیب و مقدسی وجود داشته باشد چیزی که هم در اشک و هم در دریاست

۲۹) من هرگز نمی نالم...قرنها نالیدن بس است...میخواهم فریاد بزنم...!اگر نتوانستم سکوت میکنم

۳۰) بادها می وزند، عده ای در مقابل آن دیوار می سازند و تعدادی آسیاب به پا می کنند

۳۱) پریدن کار دل است و قدم زندن کار عقل، اگر لذت جهان خواهی با دل همسفر شو و اگر مقصد خواهی آهسته رو

۳۲) زندگی همانند هنر نقاشی کردن است با مداد مشکی ولی بدون پاک کن

۳۳) زندگی درس حساب است، خوبیها را جمع، بدیها را کم ، خوشی ها را ضرب و شادیها را تقسیم کنیم

۳۴) زندگی نکن برای مردن، بمیر برای زندگی کردن

۳۵) زندگی تفریح است میان تولد و مرگ

۳۶) خشم با دیوانگی آغاز میشود و با پشیمانی پایان میپذیرد

۳۷) آزادی تنها ارزش جاودانه تاریخ است

۳۸) مسیر را به خاطر بسپار که مقصد همان مسیر است

۳۹) با خودت صادق باش و نگران آنچه دیگران درباره ات فکر می کنند نباش . تعریفی را که آنها از تو دارند نپذیر ، خود ، خودت را تعریف کن

۴۰) دنیا از آن کسی است که برای تصاحب آن با خوش خلقی و ثبات قدم گام برمیدارد

مرادی کیا بازدید : 57 چهارشنبه 03 خرداد 1391 نظرات (0)
 

سناریوهای زیر تلاش می‌کنند که دیدگاه شما نسبت به عشق را توضیح دهند.

1- پایان دنیا نزدیک است. اگر فقط بتوانید یک نوع از حیوانات را نجات دهید، کدام را انتخاب می‌کنید؟

الف : خرگوش

ب : گوسفند

پ : گوزن

ت : اسب

2- به آفریقا رفته‌اید. به هنگام بازدید از یکی از قبیله‌ها، آنها اصرار می‌کنند که یکی از حیوانات زیر را به عنوان یادگاری با خود ببرید. کدام را انتخاب می‌کنید؟

الف : میمون

ب : شیر

پ : مار

ت : زرافه

3- فرض کنید خطای بزرگی انجام داده‌اید و خداوند برای مجازات شما تصمیم گرفته است که به جای انسان، شما را به صورت یکی از حیوانات زیر در آورد. کدام را انتخاب می‌کنید؟

الف : سگ

ب : گربه

پ : اسب

ت : مار

4- اگر قدرت داشتید که یک نوع از حیوانات را برای همیشه از روی کره زمین نابود کنید، کدام را انتخاب می‌کردید؟

الف : شیر

ب : مار

پ : تمساح

ت : کوسه

5- یک روز، با حیوانی برخورد می‌کنید که می‌تواند با شما به زبان خودتان صحبت کند. دلتان می‌خواهد که کدامیک از حیوانات زیر باشد؟

الف : گوسفند

ب : اسب

پ : خرگوش

ت : پرنده

6- در یک جزیره دور افتاده، تنها یک موجود زنده به عنوان همدم و همراه شما وجود دارد. کدامیک را انتخاب می‌کنید؟

الف : انسان

ب : خوک

پ : گاو

ت : پرنده

7- اگر قدرت داشتید که هر نوع حیوانی را اهلی و دست‌آموز کنید.كدامیک از حیوانات زیر را به عنوان حیوان خانگی خودتان انتخاب می‌کردید؟

الف : دایناسور

ب : ببر

پ : خرس قطبی

ت : پلنگ

8- اگر قرار بود برای 5 دقیقه به صورت یکی از حیوانات زیر در می‌آمدید، کدامیک را انتخاب می‌کردید؟

الف : شیر

ب : گربه

پ : اسب

ت : کبوتر

*تحلیل پاسخ های خود را در ادامه مطلب ببینید*

مرادی کیا بازدید : 50 چهارشنبه 03 خرداد 1391 نظرات (0)

داستلن یک لیوان شیر

 

روزی روزگاری پسرک فقیری زندگی می کرد که برای گذران زندگی و تامین مخارج تحصیلش دستفروشی می کرد. از این خانه به آن خانه می رفت تا شاید بتواند پولی بدست آورد…..

روزی متوجه شد که تنها یک سکه ۱۰ سنتی برایش باقیمانده است و این درحالی بود که شدیداً احساس گرسنگی می کرد. تصمیم گرفت از خانه ای مقداری غذا تقاضا کند. بطور اتفاقی درب خانه ای را زد. دختر جوان و زیبایی در را باز کرد. پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و به جای غذا، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.

دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود به جای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد. پسر با تمانینه و آهستگی شیر را سر کشید و گفت: «چقدر باید به شما بپردازم؟». دختر پاسخ داد: «چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته که نیکی ما به ازایی ندارد.» پسرک گفت: «پس من از صمیم قلب از شما سپاسگذاری می کنم»
سال ها بعد دختر جوان به شدت بیمار شد. پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز ، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.
دکتر هوارد کلی، جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد. هنگامی که متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید. بلافاصله بلند شد و به سرعت به طرف اطاق بیمار حرکت کرد. لباس پزشکی اش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اطاق شد. در اولین نگاه او را شناخت.
سپس به اطاق مشاوره باز گشت تا هر چه زود تر برای نجات جان بیمارش اقدام کند. از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سر انجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری، پیروزی از آن دکتر کلی گردید.
آخرین روز بستری شدن زن در بیمارستان بود. به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تائید نزد او برده شد. گوشه صورتحساب چیزی نوشت. آن را درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.
زن از باز کردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت. مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد. سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد. چیزی توجه اش را جلب کرد. چند کلمه ای روی قبض نوشته شده بود. آهسته آن را خواند:

«بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است . . . »

مرادی کیا بازدید : 69 چهارشنبه 03 خرداد 1391 نظرات (0)
هزینه عشق واقعی ! ...

پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد.
مادر که در حال آشپزی بود ، دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.
او نوشته بود :

صورتحساب !!!
کوتاه کردن چمن باغچه 5.000 تومان
مراقبت از برادر کوچکم 2.000 تومان
نمره ریاضی خوبی که گرفتم 3.000 تومان
بیرون بردن زباله 1000 تومان
جمع بدهی شما به من :12.000 تومان !

مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:

بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ
بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ
بابت غذا ، نظافت تو ، اسباب بازی هایت هیچ
و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که : هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است

وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد ودر حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد.
گفت: مامان ... دوستت دارم

آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:
قبلاً بطور کامل پرداخت شده !!!

نتیجه گیری اخلاقی :

قابل توجه اونهائی که فکر میکنند مرور زمان آنها را بزرگ کرده و حالا که هیکل درشت کردند خدا را هم بنده نیستند.
بعضی وقتها نیازه به این موارد فکر کنیم ...
کسانی که از خانواده دور هستند شاید بهتر درک کنند.

نتیجه گیری منطقی:
جایی که احساسات پا میذاره منطق کور میشه!!!
مادر متوجه نشد که پسرش داره سرش کلاه میذاره : جمع بدهی میشه 11.000 تومان نه 12.000 تومان

مرادی کیا بازدید : 40 چهارشنبه 03 خرداد 1391 نظرات (0)

تمامی مزایا و معایب دختر بودن

تمامی مزایا و معایب دختر بودن (طنز جالب و با حال)

دختر بودن یعنی تمام عمر پای آینه بودن!

دختر بودن یعنی پنکک زدن به جای صورت شستن!

دختر بودن یعنی كله قند و لی لی لی لی ...

دختر بودن یعنی پس این چایی چی شد؟؟!

دختر بودن یعنی الگوی خیاطی وسط مجله های درپیت

دختر بودن یعنی همونی باشی كه مادر و خاله و عمه ت هستن

دختر بودن یعنی انتظار خاستگار مایه دار!

دختر بودن یعنی چرا خونه اونقد کثیفه ؟؟!

دختر بودن یعنی دختر و چه به رانندگی؟ تو باید ماشین ظرفشویی برونی !

دختر بودن یعنی باید فیلم مورد علاقه تو ول كنی پاشی چایی بریزی!

دختر بودن یعنی نخواستن و خواسته شدن!

مرادی کیا بازدید : 49 چهارشنبه 03 خرداد 1391 نظرات (0)
یادتون میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یادد؟؟

۸هخحف۹

روزی گذشت پادشهی از گذرگهی , فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم , کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست , پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت , این اشک دیده‌ی من و خون دل شماست
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است , این گرگ سالهاست که با گله آشناست
آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است , آن پادشا که مال رعیت خورد گداست
بر قطره‌ی سرشک یتیمان نظاره کن , تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست

مرادی کیا بازدید : 58 چهارشنبه 03 خرداد 1391 نظرات (0)
خیار های بد قواره

پسرم را می گذارم توی صف نان سنگک و آرام نزدیک گوشش می گویم :

- نمی ذاری کسی بیاد جلوت ...فهمیدی ؟

مثل خنگ ها توی صورتم زل می زند و می گوید : خوب .

رویم را بر می گردانم و به سمت سبزی فروشی می روم.

می دانم دارد از پشت قدم های مرا دنبال می کند .

توی سبزی فروشی هیچ چیز مالی وجود ندارد و ریحان و نعناهایش تمام شده ..

- این ها که آشغاله .

مرد با لهجه ی غلیظ کردی می گوید :

- خانوم ...باید صبح بیای صف وایستی .

و رو به همکارش داد می زند : نازانم !

- باشه بیا یک کیلو از این خیارا بده .

در دلم می گویم که ماست و خیارخوشمزه تر است .

گردنم را کج می کنم و بیرون را می پایم . صف حسابی شلوغ است .

پسرم انگار که از فضا آمده باشد اطراف را با تعجب نگاه می کند و سرش

می چرخد .

لبخندی روی لب هایم می نشیند .

سرم را که بر می گردانم فروشنده هر چه خیار بد قواره را ریخته است داخل پلاستیک .

چیزی نمی گویم بگذار دلش خوش باشد ، من که می خواهم همه را خورد کنم برای ماست و خیار !

کیسه را می گیرم و پول می دهم .

فروشنده دوباره ساعت رسیدن سبزی تازه را یاد آوری می کند .

به سمت نانوایی می روم.

مرادی کیا بازدید : 33 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
 
مگسی را کشتم

نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من می چرخید

به خیالش قندم

یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم

ای دو صد نور به قبرش بارد

مگس خوبی بود

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد

مگسی را کشتم
مرادی کیا بازدید : 27 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم

شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم

اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت

کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم

کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب

ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم

مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم

چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم

چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم

چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم

بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم

ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم

نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل

ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم

جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی

چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم

به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون

گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم

وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم

ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟

مرادی کیا بازدید : 65 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

اگر دختری در سنین ازدواج هستید، بهتر است مردان را بهتر بشناسید…

شناخت روحیه مردان نه تنها مشکلات زوجین را کم می کند بلکه باعث برقراری رابطه بهتر بین آنها می شود. روان شناسانی که نقش جنسیت را در برقراری ارتباط مطالعه می کنند، این ۱۷ نکته را در مورد شناخت مردان با اهمیت می دانند.

۱) مردان در مورد احساسشان صحبت می کنند اما…

مردان ترجیح می دهند درمورد احساساتشان غیرمستقیم صحبت کنند. پس از همسرتان بخواهید برنامه اش را برای تعطیلات آخر هفته بگوید یا اینکه فکر و تصور خود را در مورد شما و اولین باری که شما را ملاقات کرده است، بیان کند. پاسخ او روشن می کند احساسش چیست و این گونه خود را به شما نزدیک تر می بیند.

۲) مردان با کارهایشان دوست داشتن را بیان می کنند

بیشتر مردان ترجیح می دهند احساسات و حس دوست داشتن را با انجام برخی کارها بیان کنند، مثلا وقتی وسایل خراب خانه را تعمیر یا حیاط را تمیز می کنند یا سطل زباله را بیرون می برند، دوست داشتن خود را نشان می دهند. حتی خرید کردن برای خانه و زیباسازی محیط آن هم بیانگر این است که شما را دوست دارد.

۳) مردان ازدواج را جدی می گیرند

مردان معمولا از ابراز سریع نظر خود واهمه دارند. شواهد نشان می دهد آنها ازدواج را بیشتر جدی می گیرند ولی ممکن است مدت طولانی تری طول بکشد تا احساس خود را بیان کنند زیرا می خواهند مطمئن شوند کاری که انجام می دهند، درست است. نتایج یک بررسی روی مردان متاهل نشان داد وقتی مردی با اطمینان کامل تصمیم به ازدواج می گیرد، همه جوانب را بررسی کرده و بیشتر معیارها را مطابق میل خود می بیند. ۹۰ درصد مردان می گویند اگر قرار باشد دوباره ازدواج کنند، با همین همسرشان ازدواج خواهند کرد.

۴) او یک شنونده واقعی است

بیشتر ما خانم ها وقتی حرف های دیگران را گوش می کنیم معمولا با حرکات اشاره و بدن و گفتن کلماتی مثل بله یا نه یا می دانم به آنها نشان می دهیم به حرف هایشان گوش می دهیم. این اشاره ها، بخشی از نظر و درک ما را به فردی که در حال صحبت است، منتقل می کند اما این در مورد مردان صدق نمی کند. وقتی که با همسر خود صحبت می کنید و چیزی نمی گوید یا حرکتی از او نمی بینید، به معنی آن نیست که گوش نمی دهد بلکه ترجیح می دهد ساکت باشد و درمورد آنچه شما می گویید، فکر کند.

۵) مردان بیشتر عمل می کنند

مردان روابطشان را با عمل تقویت می کنند، نه احساس. بسیاری از مردان، با انجام فعالیت هایی مانند ورزش و پیاده روی همراه همسرشان و رابطه زناشویی سعی می کنند به همسرشان نزدیک تر شوند.

۶) مردان زمانی را برای خود می خواهند

اگرچه مردان سعی می کنند در بسیاری از فعالیت های خانواده مشارکت کنند اما همه آنها نیاز دارند زمانی مخصوص خود داشته باشند. زمانی که تنها در گوشه ای بنشینند و تفکر کنند. اگر چه مردان از انجام بازی شطرنج، باغبانی یا رفتن به باشگاه ورزشی لذت می برند اما مثل همه، گاهی دوست دارند کسی در کنارشان نباشد و به تنهایی به کارهای مورد علاقه شان بپردازند. وقتی هر یک از زوجین زمان و مکانی را برای تنهایی داشته باشند، بیشتر به هم علاقه مند خواهند شد.

۷) مردان مثل پدرانشان عمل می کنند

اگر می خواهید بدانید مردی که قصد دارید با او ازدواج کنید چگونه مردی است و چه رفتاری دارد، به رفتارهای پدرش نگاه کنید. مردان نقش خود و رابطه با همسرشان را از پدرشان می آموزند. اگر می خواهید بدانید که چگونه با شما رفتار خواهد کرد، ببینید پدرش چه رفتاری با مادرش دارد.

۸) مردان زبان بدن را نمی دانند

مردان کمتر درمورد زبان اشاره و حرکات بدن می دانند و تغییر لحن صدا و حرکات صورت برای آنها کمتر مفهوم دارد. همچنین ممکن است دیرتر ناراحتی زنان را که در چهره شان نمایان است یا پیام های اشاره ای و لحن صدا را تشخیص دهند، بنابراین اگر می خواهید مطمئن شوید پیام را دریافت کرده اند مستقیما آن را بیان کنید.

۹) واکنش مردان سریع تر است

زنان در واکنش نشان دادن به برخی امور و کارها دیرتر از مردان عمل می کنند و مدت طولانی تری برای بیان واکنش و تفکر نیاز دارند. حتی ممکن است در مقابل مردان بیشتر احساس اضطراب و استرس داشته باشند اما مردان در مقابل حوادث واکنش سریع تری نشان می دهند بنابراین وقتی هنوز می خواهید درمورد مباحث شب گذشته صحبت کنید، ممکن است همسرتان آن را از یاد برده باشد.

۱۰) مردان به قدردانی واکنش نشان می دهند

قدردانی از همسر می تواند تفاوت زیادی در رفتارهای آنها و روابطشان ایجاد کند. مطالعه ها نشان می دهد وقتی از زحمات مردان قدردانی و به آنها ارزش گذاشته می شود، بیشتر سعی می کنند در انجام کارهای خانه و مراقبت از کودک خود را درگیر کنند و خود را تکیه گاه خواهند دانست.

 ۱۱) رابطه زناشویی برای مردان بسیار مهم است

برای بسیاری از مردان، رابطه زناشویی بسیار مهم است در حالی که برای زنان این طور نیست. برای مردان صمیمیت در روابط زناشویی بسیار رضایت بخش تر از خود رابطه زناشویی است.

۱۲) مردان دوست دارند زنان اول شروع کنند

بسیاری از مردان دوست دارند همسر آنها شروع کننده رابطه زناشویی و مشتاق این رابطه باشد بنابراین از ابراز عشق به همسر خود خجالت نکشید و اجازه دهید که بداند شما خواهان رابطه زناشویی هستید. شروع رابطه زناشویی از سوی زن می تواند باعث رضایتمندی بیشتر زوجین شود.

۱۳) مردان همیشه مشتاق نیستند

مردان برخلاف تصور زنان همیشه حوصله رابطه زناشویی را ندارند. مردان هم مانند زنان دچار استرس می شوند. استرس شغلی، خانوادگی و پرداختن صورتحساب ها از بزرگ ترین عوامل کاهش دهنده میل جنسی در مردان هستند. وقتی یک مرد یک بار برای رابطه زناشویی تمایل ندارد، به معنی آن نیست که برای همیشه میل و علاقه اش را به شما از دست داده است. او فقط در آن لحظه تمایلی به برقراری روابط زناشویی ندارد.

۱۴) مردان زیاد به روابط زناشویی فکر می کنند

بیشتر مردان زیر ۶۰ سال حداقل یک بار در روز به روابط زناشویی فکر می کنند در حالی که فقط یک چهارم زنان یک بار در روز به این موضوع فکر می کنند. همچنین مردان ۲ برابر زنان درمورد روابط زناشویی رویاپردازی می کنند و جالب است که رویاهای آنها بسیار متفاوت از عملشان است. مردان درمورد روابط زناشویی نسبت به آنچه زنان فکر می کنند، جدی نیستند و تصورات آنها شبیه آنچه انجام می دهند، نیست.

۱۵) مردان، لذت بردن همسر خود را دوست دارند

خوشحالی و شادابی یک زن برای همسرش بسیار بااهمیت است. یک مرد تا زمانی که همسرش درمورد احساسش صحبت نکند از آن باخبر نمی شود، بنابراین بهتر است احساسات و خواسته هایتان را بیان کنید. خواسته خود را صریحا بگویید، زیرا مردان طفره رفتن را دوست ندارند. اگر خواسته خود را واضح بیان کنید، نه تنها گوش می کند، بلکه از خشنود شدن شما احساس خوبی خواهد داشت.

۱۶) مردان درمورد ظاهر خود دچار اضطراب می شوند

بسیاری از مردان در برخی موقعیت ها دچار اضطراب می شوند، مخصوصا وقتی سنشان افزایش پیدا می کند. یک مرد ممکن است در مورد جسم و توانایی های خود نگران شود. اگر می توانید، به او کمک کنید تا روش های آرام سازی را یاد بگیرد و مطمئنش کنید هنوز هم او را مانند قبل دوست دارید، در این صورت کمتر در روابط زناشویی دچار استرس می شود.

۱۷) مردان نیاز دارند دوست داشته شوند

اگر یک مرد احساس کند از سوی همسر مورد بی محبتی قرار گرفته ، ممکن است به فرد دیگری متمایل شود تا رضایت او را جلب کند. برای پرهیز از این موضوع زنان باید نیازهای عاطفی همسر خود را درک کنند و برای رفع نیازهای وی بکوشند

مرادی کیا بازدید : 36 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

سال ۱۲۳۰:
>مرد : دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم…. !!!

>زن : آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید !!! نا محرم که خونمون نبود . حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده…!!!

>مرد: بلند خندیده ؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. !!! نخیر نمی شه باید بکشمش… !!!

>– بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…

 

سال ۱۲۸۰:
>مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی ؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که
بمیری دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی !!! تو غلط می کنی !!! تقصیر
من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا واسه من میخوای
درس بخونی؟؟؟

>زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها ! شکر خورد. !!! دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده…

>مرد( با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت… !!!

> بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…

 

سال ۱۳۳۰:
>مرد: چی؟ دانشسرا ؟؟ (همون
دانشگاه خودمون) حالا می خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ
بکنی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می کنم…

>زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ…

>مرد: چی می گی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بیگیرم . یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی…

> بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…

 

سال۱۳۸۰:
>مرد: کجا ؟ می خوای با تکپوش (از این مانتو خیلی آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و
وقتی می پوشیشون مثه جلیقه نجات پستی بلندی پیدا می کنن) و شلوارک (از
این شلوار خیلی برموداها) بری بیرون؟ می کشمت. من… تو رو… می کشم…

>زن: ای آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا)

>مرد: من… اینطوری نیستم. دختر لااقل یه کم اون شالتو بیار جلوتر. نه… نه… نمی خواد. بدتر شد. همون بالا ببندیش بهتره… !!!

 

سال ۱۴۰۰:
>زن: دخترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت می پره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر می شه آ مامی.
باباتم قول می ده دیگه از این حرفا نزنه…

>بالاخره با صحبتهای زن، دخترخونه از خر شیطون پیاده می شه و بابای گناهکارشو میبخشه

مرادی کیا بازدید : 33 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
 

آیا تا کنون به پاسخ این سوال فکر کرده اید آیا به این موضوع دقت کرده‌اید ؟؟درحمام کردن کدام قسمت بدن‌تان را اول می‌شویید؟ / تست روانشناسیقبل از اینکه این متن را بخوانید اول تصمیم بگیرید و فکر کنید که کدام ناحیه از اعضای بدنتان را در ابتدا می‌شورید و بعد این تست را ادامه دهید.

شما شخصی هستید که هنگام ورود به حمام صورت خود را می‌شورید:
پول برای شما اهمیت بسیاری دارد اما نسبت به اهمتی که پول در زندگی شما دارد کوشش کمی‌برای به دست آوردن آن انجام ‌می‌دهید سطح تقاضا و تلاش شما دارای توازن نمی‌باشد . در صحبت های خود خیلی پایبند صداقت نیستید و برای اینکه به مقصود خود برسید گاهی اوقات صداقت خود را فراموش می‌کنید . افرادی که در اطراف شما هستند به دلیل رفتارهای متفاوتی که شما انجام می‌دهید قادر به درک صحیحی از شما نیستند ولی شما به تفکرات دیگران راجع به خودتان اهمیت زیادی نمی‌دهید و معمولا کارهایی را که خودتان دوست دارید و طبق خواسته و میل خودتان باشد انجام می‌دهید.

شما شخصی هسیتد که ابتدا زیر بغل خود را می‌شورید:
شما شخصی قابل اعتماد و بسیار مسئول هستید و هر کاری که بر عهده شما گذاشته می‌شود را به خوبی انحام می‌دهید . شخصی کاملا مردمی‌هستید و به همین دلیل و ویژگی که دارید بسیاری از افراد مطیع شما هستند و ارزش بالایی را برای شما  قائل هستند ، زیرا شما اگر دوستی داشته باشید که در قطب شمال زندگی کند و به کمک شما احتیاج داشته باشد بلافاصله با شنیدن این خبر به کمک او می‌روید . اما توصیه می‌کنیم اینقدر صادق نباشید زیرا باعث می‌شود که متحمل  ضربات جبران ناپذیری شوید.

شما شخصی هستید که ابتدا موهای سر خود را می‌شورید:
این افراد هنرمند، خلاق، هستند و معمولا دارای افکاری مثبت هستند که باعث می‌شود دیگران را به خود جذب کنند.  این افراد معمولا آنقدر در رویاهایی خود غوطه ور می‌شوند که گاهی فراموش می‌کنند در حال حاضر و در این زمان به سر می‌برند. برای به دست آوردن پیروزیها و موفقیت ها با تلاش مدام و پیوسته  پیش می‌روید. شما قادر به درک موضوعاتی هستید که دیگران نمی‌توانند آن را درک کنند. موقعیت اجتماعی برای شما بسیار مهم تر از جنبه ی اقتصادی آن می‌باشد. به خانواده و دوستانتان اهمیت زیادی می‌دهید.

شما شخصی هستید که اول قفسه‌ی سینه تان را می‌شورید:
شما شخصی هستید که زیاد اهل حرف و سخن نیستید و ترجیح می‌دهید در مورد کاری صحبت نکنید تا این کار به اتمام برسد و بعد در مورد آن صحبت می‌کنید ، آدمی‌رک هستید.آرامش خیال و آسودگی بزرگترین هدف شما در زندگی است . شما شخصی هستید که نمی‌توانید افرادی که به نوعی حواس پرت یا پریشان هستند تحمل کنید . شما همیشه تمایل به کارهای جدید و نو دارید و از تمام وقایع جدید و متنوع استقبال می‌کنید.

شما شخصی هستید که اول شانه‌هایتان را می‌شورید:
این افراد  معمولا در همه‌ی کارهای خود با ناامیدی وارد می‌شوند به همین دلیل نمی‌توانند پیروز میدان شوند جون از ابتدای امر با نا امیدی وارد می‌شوند . علی رغم توانایی های زیادی که دارید تا کنون پیشرفت قابل توجهی نصیب شما نشده است . دوست دارید وقت خود را در تنهایی بگذرانید و از تفریحات جمعی فراری هستید . پول برای شما در زندگی تان تاثیری وافر و باور نکردنی دارد در حالی که بر تمام قعالیت های شما تاثیر مستقیمی‌دارد.

شستن سایر نقاط بدن:
شما شخصی بسیار متعادل هستید، به راحتی می‌توانید درون خود را کنترل کنید و بر احساسات قلبی تان فائق شوید . شما  فردی فعال  و پویا نیستید باید این موضوع را یاد بگیرید که این حس را در خود بیدار سازید تا بتوانید زندگی تان را از هیجان سرشار کنید . شما شخصی دوست داشتنی هستید و به هر مجلسی که قدم بگذارید دوستان زیادی را برای خود پیدا می‌کنید.

مرادی کیا بازدید : 31 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
 دستور زبان لري 
نکته های مربوط به دستور زبان(گویش) لری
هفت نکته مهم زیر برای شناختن ترکیب کلمات لری کمک خواهد کرد:
۱- حرف "ب" اگر بصورت ساکن بعد از "الف" در کلمات چند حرفی بیاید در لری تبدیل به "واو" می شود:  خواب = خو  ،  آسیاب= آسیو
۲-کلمات دو حرفی ای که حرف آخرشان "ب" باشد در لری به "واو" مبدل می شوند: شب= شو ، لب= لو، تب= تو، 
۳- غالبا دو حرف "الف و نون" آخرکلمات فارسی در لری تبدیل به یک حرف "واو" می شوند: نان= نو، جان= جو، ران= رو، خان= خو
۴- کلمات فارسی ای که به "الف و میم" ختم می شوند در گویش لری حرف "الف" آنها به "واو" مبدل می شود: شام= شوم، جام= جوم، پیغام= پیغوم
۵- اغلب کلمات فارسی که با حرف"خ" شروع می شوند در لری حرف "خ" آنها به "ح" تبدیل می گردد: خوردن= حردن ، خواسته = حاسه، خانه= حونه
۶-کلمات فارسی ای که اخرشان به سه حرف"انه-الف،نون،ه" ختم شود در لری "الف" انها به "واو" تبدیل می شود تا نشانه ضمه بدون اشباح باشد: دانه= دونه، لانه= لونه، شانه= شونه
۷- کلماتی که به دو حرف "الف و واو" ختم می شوند در لری "الف" آنها حذف می شود: گاو= گو، ناو= نو
ضمایرلری
 
من ---- مه  ----me 
تو ---- تو  ----to 
او ---- او  ----oo 
ما ---- ایما--- ima
شما ---- شما ---shema
آنها ---اونو---oono   مرا ---- منه----  mene
ترا ---- تنه----tone
اورا----اونه---- oone
مارا----ایمانه---imane
شمارا----شمانه---shemane
آنهارا--اونونو---oonone
به من ---- وم  ----  vem
به تو ---- وت  ----  vet
به او ---- وش  ----vesh
به ما ---- ومو--- vemo
به شما ---- وشما ---shema
به آنها ---وشو---vesho بامن ---- وام  ----vam 
باتو ---- وات  ----vat
بااو ---- واش  ----vash
باما ---- وامو--- vamo
باشما ---- واشما ---shema
باآنها ---وااونو---oono 
 
فارسی گفتش لری
خوراک- دم پخت Ash آش
آسیاب -آسیا Asiy-Aow آسیاو
// asiy-Aow اسیآو
آرام Arem آرم
شکم eshkam اشکم
اقبال baxt بخت
اشک aser اسر
خارپشت ZeZO ژژو
پارسال pAr پار
پرچین parchi پرچی
پادشاه pAteshA پاتشاه
پریروز pariyr پریر
خورشید xvar خور
خواهر xo-ar خور
درخت dAr دار
عقاب dAl دال
دوشیدن doxteh دوخته
عدد 2 du دو
جنگل -درختان انبوه razou رزو
بی پوشش -عریان rout روت
// riyt ریت
زن Zan ژن
سهميه - ترس sam سم
سرخ sour سور
 عدد 6 shash شش
کنار-زیربغل kash کش
گرد-غبار gart گرت
گردش gasht گشت
تپه gar گر
نوعی طالبی garmak گرمک
عقده - گره ge-rye گری
حفره -دره gour گور
عريان - لخت lutak لوتک
باد vAy وای
شوهر mira میره
// mirak میرک
درخت مورد mort مورت
پرييدن - پرش vAz واز
تن - سينه - کنار- بر var ور
بره vark ورک
خاطر - یاد viyr ویر
گراز ve-rAz وراز
عدد 1000 hazAr هزار
عادت - خوی houk هوک
هست hiy هی
گذاشتن hiyshteh هیشته
عدد 1 yak ی۵- اغلب کلمات فارسی که با حرف"خ" شروع می شوند در لری حرف "خ" آنها به "ح" تبدیل می گردد: خوردن= حردن ، خواسته = حاسه، خانه= حونه
مرادی کیا بازدید : 32 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
محبوب ترين راهها به سوى خدا دو قطره است :

قال على عليه السلام : من احب السبل الى الله قطرتان :

دموع فى جوف الليل و قطرة دم فى سبيل الله .

محبوب ترين راهها به سوى خدا دو قطره است :a

يكى قطره اشكى كه در دل شب از خوف خدا از ديدگان جارى گردد.

ديگرى قطره خونى كه در راه خدا بر زمين ريخته شود.

لطفا نظربدهید


مرادی کیا بازدید : 32 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
منم كورش پادشاه جهان شاه شاهان

 

هنوز يك سال از ازدواج ماندانا با كمبوجيه نگذشته بود كه آسيتاك دوباره خواب مي بيند كه يك درخت مو از شكم دخترش روييده و تمام آسيا را پوشانده است.آسيتاك دوباره با وحشت از خواب بيدار مي شود و اين بار پيشگويان,فال بدي را پيشبيني مي كنند و به او مي گويند كه از ماندانا پسري زاده خواهد كه تخت پادشاهي تو را يه زور از دستت خواهد گرفت.

 

پادشاه جاسوسي را به سوي سرزمين پارس مي فرستد تا وقتي پسر ماندانا به دنيا آمد,فورا به او اطلاع دهد.پس از تولد كودك,آسيتاك دخترش را به اكباتان(همدان امروزي)فرا مي خواند. سپس مخفيانه پسر ماندانا را به يك از فرماندهان ارتش خود به نام "هارياگوس" ميسپارد و به او دستور مي دهد تا به خارج شهر رفته كودك را به قتل برساند.

 

از آنجا كه هارياگوس يك نجيب زاده بوده و خود فرزندي خردسال داشته است,نتوانست با دست خود كودك را بكشد,به همين دليل به خارج از شهر رفته از چوپان سلطنتي مي خواهد تا او دستور پادشاه را انجام دهد.

 

از طرفي همسر چوپان در همان روز پسر بچه مرده اي را به دنيا آورده بود. وقتي چوپان سلطتي به خانه مي رود و واقعه را را براي همسرش تعريف مي كند, همسرش از او مي خواهد تا به كودك را نكشد و بجاي آن جنازه پسر مرده خود را به هارياگوس نشان دهد.چوپان هم مي پزيرد و به اين ترتيب كورش زنده مي ماند.

 

سالها به سرعت مي گذرند و كورش به نوجواني برومند تبديل مي شود تا اينكه يك اتفاق هويت كورش را فاش مي كند,يك روز كورش در بازي با بچه هاي هم سن و سالش در دهكده نزديك كاخ به عنوان پادشاه انتخاب مي شود و در حين بازي پسر يكي از بزرگان ماد را كه از دستور او اطاعت نكرده بود,مجازات مي كند.

 

پدر پسرك كه از اين عصباني شده بود نزد آسيتاك مي رود و از دست چوپان سلطنتي و پسرش شكايت مي كند.آسيتاك فورا پسر چوپان را به نزد خود فرا مي خواند و از او مي پرسد با چه جراتي پسر بزرگان ماد را كتك زده است؟

 

كورش در دفاع از خود مي گويد كه او نقش پادشاه را بازي مي كرد و بايد كسي را كه از دستور پادشاه اطاعت نكند,تنبيه كرد تا عبرت ديگران شود.آسيتاك از جواب كورش به فكر فرو مي رود زيرا سخنان او مانند كودكان عادي نبود,حتي قيافه و لحن او بسيار شبيه آسيتاك بود.آسيتاك فورا چوپان را احضار مي كند و به او مي گويد اگر حقيقت را درباره اين پسر به او نگويد,كشته خواهد شد.چوپان هم كه مي ترسد تمام جريان را براي پادشاه تعريف مي كند.

 

آسيتاك كه از دست هارياگوس بسيار عصباني شده بود, دستور مي دهد بدون آنكه او متوجه بشود پسرش را بكشند, و همان شب بخاطر پيدا شدن نوه اش مهماني با شكوهي ترتيب مي دهد و درباريان را به جشن فرا ميخواند. در جشن,غذايي را كه با گوشت پسر هارياگوس پخته شده بود به مهمانان و از جمله خود هارياگوس تعارف مي كند.

 

پس از خوردن غذا,آسيتاك در خلوت به هارياگوس مي گويد كه بخاطر اطاعت نكردن از دستور پادشاه,گوشت پسرش را به خورانده است.هارياگوس با شنيدن اين حرف كينه شديدي از پادشاه به دل مي گيرد و با خود عهد مي كند تا انتقام فرزندش را از آسيتاك بگيرد. او اين كينه را آشكار نمي سازد و صبر مي كند تا كورش بزرگ شود.

 

آسيتاك هم پس از م با پيشگويانتصميم مي گيرد كورش را از سرزمين انشان(پارس)نزد پدر و مادرش روانه كند. ساله مي گذرد و هر روز ظلم و ستم آسيتاك به مردم بيشتر مي شود تا اينكه هارياگوس مصمم ميشود انتقام پسرش را از آسيتاك بگيرد. به همين دليل نامه اي به كورش ( كه بعد از پدرش كمنوجيه,حاكم پارس شده بود) مي نويسد و او را براي سرنگوني ظالمانه حكومت آسيتاك تشويق مي كند.وقتي كورش نامه هارياگوس را مي بيند,به فكر فرو مي رود.عاقبت تصميم مي گيرد پارسيان و مردم ستم ديده ماد را از دست پدر پذرگ ظالمش خلاص كند. به همين دليل اقوام پارس را نزد خود فرا مي خواند و تصميم خود را به اطلاع آنان مي رساند.پارسيان هم كه از دست ستم هاي پادشاه ماد به ستوه آمده بودند با كورش متحد مي شوند.كورش به سرعت لشكري را آماده نبرد با آسيتاك مي كند.آسيتاك

هم كه از همدستي فرمانده لشگرش با كورش بي اطلاع بوده است,سپاهيان خود را به فرمانده اي هارياگوس به سوي پارسه روانه مي كند.وقتي دو لشگر به هم مي رسند,هاياگوس به همراه سپاهيانش نزد كورش آمده به او ملحق مي شود. آسيتاك سخت از اين خبر عصباني شده,فورا سپاه ديگري آماده مي كند و به جنگ كورش مي رود.كورش در اين نبرد, آسيتاك را شكست مي دهد و او را اسير مي كند.سپس به سوي هگمتانه (پايتخت حكومت ماد ) رهسپار مي شود و بدون هيچ مقاومتي از سوي مردم رنج كشيده,پايتخت را فتح مي كند. به اين ترتيب سلسله مادها به دست نوه آخرين پادشاه ماد سرنگون مي شود. كورش هرگز از پدر بزرگش انتقام نمي گيرد و تا آخر عمر آسيتاك,با او به احترام رفتار مي كند.

 

آغاز پادشاهي كورش

 

پس از فتح هگمتانه (اكباتان),كورش به پادشاهي ماد مي رسد ولي از آنجا كه مردم خاطره بدي از حكومت مادي داشتند,كورش تصميم مي گيرد تا پادشاهي خود را از ريشه پدري و به نام جد بزرگ خود 

هخامنش انتخاب كند و به اين ترتيب سلسله پادشاهي هخامنشي بنا نهاده مي شود.

 

مرادی کیا بازدید : 31 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
قدرتمندترین زنان جهان !


خبرگزاری رویترز در گزارشی قدرتمند ترین زنان جهان را معرفی کرده. در این گزارش همچنان آنگلا مرکل در صدر قدرتمن ترین زنان جهان قرار دارد.

 

1-آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان

قدرتمندترین زنان جهان !

2-شیلا اس بر مدیر عامل شرکت بیمه فدرال امریکا

قدرتمندترین زنان جهان ! 

3-ایندرا نویی مدیر عامل پپسی کولا

قدرتمندترین زنان جهان !

 

4-سینتیا کارول مدیرعامل شرکت آنگلو امریکن

قدرتمندترین زنان جهان !

 

5-هوچینگ مدیر اجرایی شرکت سرمایه گذاری هولدینگ

قدرتمندترین زنان جهان !

 

6-ایرنه روزنفلد مدیر اجرایی شرکت مواد غذایی کرافت

قدرتمندترین زنان جهان !

 

7-النا کلمن مدیر اجرایی مرکز تحقیقیاتی DuPont

قدرتمندترین زنان جهان !

 

8-انگلا برالی مدیر اجرایی شرکت بیمه WellPoint امریکا

قدرتمندترین زنان جهان !

 

9-آنه لاورگون مدیر اجرایی شرکت Areva

قدرتمندترین زنان جهان !

مرادی کیا بازدید : 29 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
 
آخرين متدهاي روز جهان در زمينه ي نحوه ي محبت و نفوذ دانشجو به دل استاد (برگه ي امتحان):


اين جفنگيات مرسوم که در برگه ي امتحان مينويسند و از بيماري مادر تا اينکه اگر اين درس را نمره نياورم مشروطم ميشوم و ... هم، خيلي خز شده و هم، حتي يک بچه ي 5 ساله باور نميکند؛ چه برسد به يک دکتر! کمي نوآوري و خلاقيت داشته باشيد. جناب استاد به اندازه ي کافي خودش مشکلات و بدبختي دارد، ديگر نياز نيست شما با آن خط زيباي منحصر به فردتان يک صفحه ي آچار برايش از مشکلاتتان بگوييد. حالا باز اي کاش فقط يک نفر چنين خزعبلاتي مي نوشت. يکهو مي بيني از 30 نفر دانشجو، بيست و هشت نفر عينا نوشته اند که اگر اين درس را نمره نگيريم مشروطيم و مادرمان مريض است و پدرمان زندان است و فلان و بهمان. انگار اين مشکلات را هم از روي ديگر تقلب کرده اند.


روشي پليد

يک درس ساده اي بود که من بنا به دلايلي نتوانسته بودم اصلا اين درس را بخوانم و با ذهن کاملا خالي سر جلسه امتحان رفتم. نيم ساعتي نشستم و ديدم هيچکدام از اين سوالات حتي برايم آشنا هم نيست. يک جمله در پايان برگه نوشتم و برگه را تحويل دادم:

«در اعتراض به تقلب گسترده اي که سر جلسه ي امتحان از سوي ديگر دانشجويان شاهد بودم از دادن اين امتحان خودداري کرده و نمرهي صفر را به بيستِ با تقلب ترجيح ميدهم.»

نمرهي الف کلاس را گرفتم! خدايا مرا ببخش.




مرادی کیا بازدید : 54 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
کلمات ایرانی در زبان انگلیسی

Nav-1ناو: واژه ایرانی به معنی کشتی است و ازهمین ریشه ناوبان – ناوخدای (ناخدا) مشتق می شود. درانگلیسی Navigate (کشتی رانی) وNavigable (قابل کشتی رانی) Navigator (ملاح) Navy blue (آبی سیر) و Naval (وابسته به نیروی دریانی) ازهمین ریشه آمده اند.

- Caravan – 2کاروان.

- Arch-3 قوس: درانگلیسی به مفهوم قوس می باشد. درفارسی "ارک" اراک واریکه داریم که به معنای مرکز قلب وحتی قوس به کار رفته اند .  واژه اراک ایرانشهر به معنی دل ایرانشهر بوده است. ازهمین ریشه کلمات Archreology (قوس شناسی وسپس معماری )  گرفته شده است.

- King- 4پادشاه : این واژه انگلیسی و  Konig آلمانی و  واژه های مشابه درسوئدی دانمارکی نروژی فنلاندی وایسلندی از ریشه Kay پهلوی وKavi اوستاییاست. درزبان پشتو خنتما (نجیب زاده وبزرگوار) ودرزبان ترکی خان به احتمال زیاد بااین ریشه ها قرابت دارند. به این کلمات دقت کنید تا پی به شباهت آنها ببرید.            کی – کیان Kikg- Kigam KONIG- خان – خنتما – کان.

- dinar-5 دینار: پول عربی که ریشه ایرانی اوستایی دارد. (دَریک ) نام پول زمان هخامنشیان که درکتاب مقدس تورات وانجیل یاد شده است. مدتی هم یونانیان مسکوک خود را به صورت دریک به کار می برده اند. هردو ریشه ایرانی دارند ریشهDarik بعدا به صورت Dram ودراخما Drachmaدر زبان یونانی وانگلیسی درآمده است.

 better/best-6از ریشه بهتر و بهشت فارسی هستند . اینکه این دو صفت برتر و برترین در انگلیسی بی قاعده اند علت همین است.
Pepper-7 این واژه ازفلفل ایرانی گرفته شده است. این واژه به شکلPiperدرلاتین Poivre درفرانسه peppe ایتالیا و پیری دریونانی است. 
- Spinach-8 اسفناج: این واژه ایرانی درزبان های دیگربه صورت گوناگون یافت می شود ازجمله درفنلاند Pikatia پیناتیا در انگلیسی و فرانسه Spinach ودرزبان های دیگر اروپایی کم وبیش تغییراتی کاربرد دارد. جالب این است که بدانیم اسفناج خود معرب سپاناج فارسی است .
- Candy-9کلمه قند واژه ای است پارسی همان طور که شکر واژه ای است ایرانی. پس ازساخته شدن شکردرایران که به اعتراف عمومی ریشه آن ایرانی وفارسی است کلمه قند به همین نام به وجود آمد کم وبیش ریشه های مشابهی مثل کندو را درزبان فارسی می یابیم. یکی از واژه های انگلیسی که ریشه مشابهی با قند دارد عبارتست از: Candy (شیرینی ). زیرا شیرینی ولذت دراین واژه با کلمه قند سنجیده شده است. به گفته محمودی بختیاری کاندیدای وکالت درزمان قدملباس سفید رنگ شکری می پوشیده وبه همین ترتیب خود را نامزد انتخابات می کرده و بدین گونه واژه Candidate (کاندیدا نامزد) ساخته شد.

 sugar-10 به معنی شکر نه تنها در فارسی بلکه در عربی (سُکَّــر) و در همه ی زبان های جهان وارد شده است.

Nuphar-11

نیلوفر زردNenophar-  نام گل زیبای نیلوفر است که درزبان های دیگر اروپا ازجمله فرانسه – یونانی و نیز در ترکی دیده می شود.
مرادی کیا بازدید : 43 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)
عجیب‌ترین نام‌های ایرانی ( جالبه!)......
عجیب‌ترین نام‌های ایرانی كوششی است از خلاصه‌ی تحقیقات مركز آمار ایران در خصوص نام‌های نامتعارف و عجیب و غریب ایرانیان. آنچه كه در این نوشتار كوتاه بدان پرداخته می‌شود، نگاهی مصداقی دارد به تركیب نام‌های مرد/زن و بازتاب‌های جالب آن.

1- نام‌های در تضاد با جنسیت
تجزیه و تحلیل جنسیتی نام‌های نامتعارف نشان می‌دهد كه 70درصد نام‌هایی كه متناسب با زنان است برای مردان و 30درصد نام‌هایی كه متعلق به مردان است برای زنان به كار گرفته شده است.
مصادیق نام‌ها:
مهین‌رضا، زن، زاهدان
سینا، زن، آمل
پری‌تك، مرد، میناب
ولی‌بانو، مرد، تهران
پریا، مرد، زابل
یاسمین‌خان، مرد، میانه
2- نام‌های جغرافیایی
ساختار برخی دیگر از نام‌های نامتعارف نشان می‌دهد كه 70درصد از این نام‌ها متعلق به مردان بوده و برگرفته از مكان‌های جغرافیایی است.
مصادیق نام‌ها:
آمریكا، زن، آبادان
اروپا، مرد، همدان
دریاقلی، مرد، شهركرد
بغداد، مرد، بندرعباس
بوشهر، مرد، ممسنی
اهواز، مرد، اهر
3- نام‌های زمانی
در ساختار بسیاری از این نام‌ها، نشانه‌هایی از فصل، ماه، هفته، و روز دیده می‌شود. در این نمونه نیز باز هم مردها 82درصد این فراوانی را تشكیل می‌دهند.
مصادیق نام‌ها:
امروز، مرد، میانه
تیرماه، مرد، سراب
 
مرادی کیا بازدید : 34 جمعه 22 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

سه شعر کودکانه «اتل متل توتوله» ، «یه توپ دارم قلقلیه» و «عمو زنجیر باف» به انگلیسی

یه توپ دارم قلقلیه

I have a ball roundy rounded,
It’s red ,white and blue.
When I hit it against the ground,
You have no idea how far it goes.
I didn’t have this ball.
I did my homeworks well.
My dad gave me an Eid gift.
Gave me a rounded ball!

اتل متل توتوله

How’s Hassan’s Cow?
She doesn’t have neither milk nor tits.
They took her milk to India.
Marry a Kurdish Woman.
Name her Amghezy.
Around her hat reddish.
Aachin and Vaachin,
cross one of your legs!

عمو زنجیرباف

Uncle chain knitter!
Yeeeeees.
Did you knit my chain?
Yeeeeees.
Did you throw it behind the mountain?
Yeeeeees.
Father has just arrived.
What has he brought?
Pea and raisin.
Eat it and come

مرادی کیا بازدید : 33 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

گفته‌هايى از بزرگان

هر گاه دعا کردی گمان کن که حاجت بر در خانه است.

امام صادق(ع)

دوست همچون وصله جامه است ، پس او را هم شکل انتخاب کنید.

حضرت علی(ع)

اگر درخواست حاجتی از دیگران می کنید با عزت نفس بخواهید.

امام حسین(ع)

سه جمله براى دستيابى به موفقيت:
١) بيشتر از ديگران بدان
٢) بيشتر از ديگران کار کن
٣) کمتر از ديگران توقع داشته باش
ويليام شکسپير

اگر برنده شوى نياز ندارى که توضيح بدهى ...
امّا اگر بازنده شوى بهتر است آنجا نباشى تا مجبور شوى توضيح بدهى.
آدولف هيتلر

.خودت را با هيچکس در اين دنيا مقايسه نکن.

اگر اينکار را بکنى، به خودت توهين کرده‌اى
آلن استرايک

اگر ما نتوانيم کسى که مى‌بينيمش را دوست داشته باشيم
چگونه مى‌توانيم خدا را که نمى‌توانيم ببينيمش دوست داشته باشيم؟
مادر ترزا

• من نخواهم گفت ١٠٠٠ بار شکست خوردم، بلکه خواهم گفت
من کشف کردم که ١٠٠٠ راه براى شکست خوردن وجود دارد.
توماس اديسون

• اگر روزى فرا رسيد که هيچ مشکلى براى حل کردن نداشتى
بدان که در مسير اشتباهى حرکت کرده‌اى
سوامى ويوکاناندا

همه به فکر تغيير دادن دنيا هستند،
امّا هيچکس به فکر تغيير دادن خود نيست ...
لئو تولستوى

• به همه اعتماد داشتن، خطرناک است.
به هيچکس اعتماد نداشتن، خطرناک‌تر است ...
آبراهام لينکلن

• اگر کسى احساس کند که هرگز در زندگى دچار اشتباه نشده است،
اين بدان معنى است که هرگز به دنبال چيزهاى تازه در زندگيش نبوده است ...
آلبرت اينشتين

• هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشکن:
اعتماد، قول، رابطه و قلب
زيرا وقتى اين‌ها مى‌شکنند صدا ندارند ولى
درد بسيارى دارند ...
چارلز ديکنز

• اگر شروع به قضاوت کردن در مورد مردم بکنى،

 پیام نور(س.ع.ا.م)

مرادی کیا بازدید : 46 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

گفته‌هايى از بزرگان

هر گاه دعا کردی گمان کن که حاجت بر در خانه است.

امام صادق(ع)

دوست همچون وصله جامه است ، پس او را هم شکل انتخاب کنید.

حضرت علی(ع)

اگر درخواست حاجتی از دیگران می کنید با عزت نفس بخواهید.

امام حسین(ع)

سه جمله براى دستيابى به موفقيت:
١) بيشتر از ديگران بدان
٢) بيشتر از ديگران کار کن
٣) کمتر از ديگران توقع داشته باش
ويليام شکسپير

اگر برنده شوى نياز ندارى که توضيح بدهى ...
امّا اگر بازنده شوى بهتر است آنجا نباشى تا مجبور شوى توضيح بدهى.
آدولف هيتلر

.خودت را با هيچکس در اين دنيا مقايسه نکن.

اگر اينکار را بکنى، به خودت توهين کرده‌اى
آلن استرايک

اگر ما نتوانيم کسى که مى‌بينيمش را دوست داشته باشيم
چگونه مى‌توانيم خدا را که نمى‌توانيم ببينيمش دوست داشته باشيم؟
مادر ترزا

• من نخواهم گفت ١٠٠٠ بار شکست خوردم، بلکه خواهم گفت
من کشف کردم که ١٠٠٠ راه براى شکست خوردن وجود دارد.
توماس اديسون

• اگر روزى فرا رسيد که هيچ مشکلى براى حل کردن نداشتى
بدان که در مسير اشتباهى حرکت کرده‌اى
سوامى ويوکاناندا

همه به فکر تغيير دادن دنيا هستند،
امّا هيچکس به فکر تغيير دادن خود نيست ...
لئو تولستوى

• به همه اعتماد داشتن، خطرناک است.
به هيچکس اعتماد نداشتن، خطرناک‌تر است ...
آبراهام لينکلن

• اگر کسى احساس کند که هرگز در زندگى دچار اشتباه نشده است،
اين بدان معنى است که هرگز به دنبال چيزهاى تازه در زندگيش نبوده است ...
آلبرت اينشتين

• هرگز اين چهار چيز را در زندگيت نشکن:
اعتماد، قول، رابطه و قلب
زيرا وقتى اين‌ها مى‌شکنند صدا ندارند ولى
درد بسيارى دارند ...
چارلز ديکنز

• اگر شروع به قضاوت کردن در مورد مردم بکنى،

 پیام نور(س.ع.ا.م)

مرادی کیا بازدید : 64 سه شنبه 05 اردیبهشت 1391 نظرات (4)

از مسیر اتوبان تهران قزوین وقتی به اولین میدان ورودی شهر معروف به میدان مینودر(غریب کش) میرسی سمت راست تابلوی الموت شما را به دیدن یکی از شگفت انگیز و عجیب ترین مناطق ایران با تاریخچه ای بسیار درخشان دعوت میکند. از مسیر مینودر شما ابتدا از روستای کورانه سپس روستای شینقر بعد از روستای رشتقون وسپس از دره ی رزجرد عبور وکم کم در مسیر گردنه وکوهستانی قرار میگیرید که در هر فصلی زیبایی خاص خودرا دارد در این مسیر رستوران و باغچه های خانوادگی با غذاهای متنوع در محیطی امن از شما پذیرایی خواهند کرد از شروع مسیر از میدان مینودر تابالای گردنه تقریبا ۴۵دقیقه زمان نیاز است در طول این مسیر در بهار انواع گیاهان زیبای وحشی شقایق سرخ وگلهای رنگارنگ برقه راهتان خواهد بود اگر کمی خوش شانس باشید بالای گردنه میتوانید تصویر ابرهای بهم فشرده رادر زیر پای خود ببنید که برای ثبت ان حتما دست به دوربین خواهید برد اگر اهل قلم باشید که ..... واگر اهل بوم ورنگ که..... ودر اون فضا یک استکان چای داغ کنار خانواده واقعا میچسبه . راستی تا یادم نرفته بگم که قهوه خانه های قدیمی این مسیر هر کدومش یه دنیا خاطره برای اهالی ساکن الموت دارن نگاه به ماشینهای تندرو وشیک امروزی نکننین که با سرعت این مسیر رو طی میکنن قدیما تو خیابون سعدی قزوین یه گاراژ بود که اهالی از شهرهای مختلف مثل تهران کرج شهسوار میومدن اونجا شب میموندن صبح زود اتوبوسهای قدیمی معروف به جنگی اونا رو همراه وسایلشون سوار میکرد ومیزد به جاده البته تا میدون ولیعصر همه تو ماشین مینشستن اما همینکه از چشم پلیس دور میشد اقایون وجونها میرفتن روی سقف اتوبوس که هم خیلی هیجان داشت و هم خیلی ترسناک گاهی سی گاهی چهل نفر رو سقف مینشستن با کلی بار وسیله البته همین تعداد هم داخل ماشین خانمها بودن به اولین قهوه خانه که میرسیندن اول گردنه رزجرد مال مرحوم شمیرانی بو د که ابی به صورت میزدن و چرخهای ماشین رو با میله ای ضربه میزدن انوقت راه می افتادن تا برسن به نزدیکهای گردنه قهوه خانه ی اکبر شاهی یا بابا شفیع انوقت شاگرد راننده میپرید پایین یه سنگ بزرگ میزاشت جلوی چرخ وبعدمیومدن تو قهوه خونه

ادامه دارد

مرادی کیا بازدید : 35 سه شنبه 05 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

به رنگ آب و آيينه مي نويسم:

به رنگ سردي كوچه هايي كه در برابر آه مادر تاب آورد!

به رنگ شبهاي تاريك شهري كه ناله ها و گريه هاي غريبانه مولا را ديد و و دم نزد.

آري مي نويسم!

به نام مادر!

او كه مادر همه ماست!

مادر خوبي ها!

مادر مهرباني ها!

و حال چگونه تاب بياورم وقتي صداي حزن آلود مادر را با تمام وجود احساس مي كنم.

صداي سيلي را!

بوي آتش و دود را!

صداي گريه مظلومانه كودكاني كه مادر مادر مي گويند.

و من دستانم مي لرزد

چون ياد دستان كبودي مي افتم

كه نمي توانست موهاي دخترش را شانه كند.

ياد صورتي كه بعد از رحلت پدر رنگ لبخند را نديد.

مادر چقدر غريب بودي!

مادرم!چه رنگ خاكستري دارد غربتت.

ما براي غربتت گريه مي كنيم

و شما براي غربت مولا :

اجرك الله مادر

مرادی کیا بازدید : 48 سه شنبه 05 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

انواع زن‌ها و مردها

انواع زن‌ها
زنها مثل اطو هستند هم مصرفشان بالا است هم زود داغ می کنند البته بدون بخارش هم بدرد نمی‌خورد.
زن ها مثل پیاز هستند ظاهر سفید و ظریفی دارند اما باطنشان اشک آدم رو در می‌آورد.
زنها مثل سکوت هستند با کوچکترین حرفی میشکنند.
زنها مثل چراغ راهنمایی هستند هر چقدر هم با آنها حرف بزنی باز هم مرتب رنگ عوض می کنند.
زنها مثل تخت خوابگاه هستند نوها و تازه هایشان کمیابند و کهنه هایش هم سرو صدا زیاد می کنند.
زن ها مثل الکل هستند دیر بجنبی همهشان می پرند.
زنها مثل عینک دودی هستند با هردودنیا را تیره و تار می بینی.
زنها مثل ظرف سفالی هستند بدون رنگ و لعاب جلوه ای ندارند.
زنها مثل کامپیوتر هستند یک بار خودش را میگیری و یک عمر لوازم جانبی آنرا.
زنها مثل کیک خامه ای هستند با نگاه اول آب از لب و لوچه آدم آویزان می شود اما کمی بعد دل آدم را میزند.
زنها مثل زیر شلواری هستند مردا با هیچکدامشان جرأت نمی کنند به بازار بروند.
زنها مثل لاستیک سواری هستند کمتر از چهارتا بیفایده است.
زنها مثل بچه ها هستند تا وقتی که ساکتند خوبند.

___________________________________________________________________________

انواع مردها
مردها مثل مخلوط کن هستند در هر خانه یکی از آنها هست ولی نمیدانید به چه درد میخورد
مردها مثل آگهی بازرگانی هستند حتی یک کلمه از چیزهائی را که میگویند نمیتوان باور کرد
مردها مثل کامپیوتر هستند. کاربری شان سخت است و هرگز حافظه ای قوی ندارند
مردها مثل سیمان هستند. وقتی جائی پهنشان میکنی باید با کلنگ آنها را از جا بکنی
مردها مثل طالع بینی مجلات هستند. همیشه به شما میگویند که چه بکنید و معمولاً اشتباه می گویند.
مردها مثل جای پارک هستند. خوب هایشان قبلا اشغال شده و آنهائی که باقی مانده اند یا کوچک هستند یا جلوی درب منزل مردم
مردها مثل پاپ کورن ( ذرت بو داده ) هستند. بامزه هستند ولی جای غذا را نمی گیرند
مردها مثل باران بهاری هستند . هیچوقت نمیدانید کی می آیند ، چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود
مردها مثل پیکان دست دوم هستند ارزان هستند و غیر قابل اطمینان.
مردها مثل موز هستند، هرچه پیرتر میشوند وارفته تر میشوند
مردها مثل نوزاد هستند، در اولین نگاه شیرین و بامزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته می شوید
مرادی کیا بازدید : 40 سه شنبه 05 اردیبهشت 1391 نظرات (1)

اموختم که....

که با پول مي شود خانه خريد ولي آشيانه نه، رختخواب خريد ولي خواب نه، ساعت خريد ولي زمان نه،

مي توان مقام خريد ولي احترام نه،

مي توان کتاب خريد ولي دانش نه، دارو خريد ولي سلامتي نه،

خانه خريد ولي زندگي نه

و بالاخره ، مي توان قلب خريد، ولي عشق را نه

آموخته ام ... که تنها کسي که مرا در زندگي شاد مي کند کسي

است که به من مي گويد: تو مرا شاد کردي

مرادی کیا بازدید : 32 سه شنبه 05 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

 

نیا باران

زمین جای قشنگی نیست

من از جنس زمینم خوب می دانم که گل در عقد زنبور است ولی...

از یک طرف سودای بلبل از یک طرف پروانه را هم دوست می دارد

نیا باران پشیمان می شوی از آمدن....

زمین جای قشنگی نیست

مرادی کیا بازدید : 56 دوشنبه 28 فروردین 1391 نظرات (1)
خدا در دستی است که به یاری می گیری ...
در قلبی که شاد می کنی ...
در لبخندی که به لب می نشانی ...
خدا با من است، خدا با توست ...
خدایمان را آشکار کنیم
 
·
مرادی کیا بازدید : 64 دوشنبه 28 فروردین 1391 نظرات (0)
بي تو مهتاب شبي باز از آن كوچه گذشتم همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق ديوانه كه بودم در نهانخانه ي جانم گل ياد تو درخشيد باغ صد خاطره خنديد عطر صد خاطره پيچيد يادم آمد كه شبي با هم از آن كوچه گذشتيم پرگشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم ساعتي بر لب آن جوي نشست...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 34
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 53
  • بازدید سال : 163
  • بازدید کلی : 2,411